کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کش کلایه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آدمی کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] ‹آدمکش› [قدیمی] 'ādamikoš ۱. آنکه مردم را بکشد؛ قاتل؛ آدمکش: ◻︎ میباش طبیب عیسوی هُش / اما نه طبیب آدمیکش (نظامی۳: ۳۷۷).۲. [مجاز] بیرحم.
-
اره کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) 'arrekeš کسی که پیشهاش بریدن چوب، تخته، یا تنۀ درخت با اره است.
-
انگشت کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی، مجاز] 'angoštkeš = انگشتنما
-
آهن کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (فیزیک) [قدیمی] 'āhankeš = آهنربا
-
باده کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] bādekeš بادهخوار؛ بادهپیما.
-
برات کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، اسم، صفت فاعلی) [مٲخوذ از عربی. فارسی] (بانکداری) barātkeš کسی که برات مینویسد و به کسی دستور میدهد که پولی را به شخص دیگری بدهد.
-
کباده کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) (ورزش) kabbādeke(a)š کسی که با کباده ورزش میکند.
-
کاروان کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] kār[e]vānkeš = کاروانسالار
-
کاروان کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kār[e]vānkoš ۱. (نجوم) = شِعرا = شعرای یمانی۲. (زیستشناسی) درختچهای با ساقۀ سفید که معمولا در نقاط کوهستانی میروید.
-
کش رفتار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kašraftār خوشرفتار.
-
کش کشان
فرهنگ فارسی عمید
(قید) kaškašān, keškešān در حالت کشیدن؛ کشانکشان: ◻︎ کشکشانش آوریدند آن طرف / او فغان برداشت در تشنیع و تَف (مولوی: ۴۵۸).
-
کش وفش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kaš[š]ofaš ۱. ناز؛ عشوه.۲. کرّوفر؛ شٲن و شوکت.
-
کینه کش
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kinekeš انتقامجو؛ انتقامگیرنده.
-
کمان کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] kamānkeš کمانکشنده؛ کماندار؛ تیرانداز.
-
کیسه کش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی. فارسی] kisekeš کسی که در گرمابه بدن مردم را کیسه میکشد؛ دلاک.