کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کريم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کریم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: کُرَماء] karim ۱. بخشنده؛ صاحب کرم؛ سخی.۲. از نامها و صفات خداوند.۳. از صفات قرآن.
-
کریم الاصل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] karimol'asl کسی که دارای اصلونسب بزرگ باشد.
-
کریم الطبع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] karimottab' کریمطبع؛ آنکه ذاتاً کریم و بخشنده است؛ کریمنهاد.
-
کریم الطرفین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: کریمالطّرفَین] [قدیمی] karimottarafeyn کسی که از طرف پدر و مادر هر دو کریم و نجیب باشد.
-
کریم النفس
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] karimonnafs دارای روح بزرگ و بخشنده؛ بزرگمنش.
-
جستوجو در متن
-
کرام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کریم] kerām =کریم
-
کرما
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کرماء، جمعِ کریم] [قدیمی] koramā = کریم
-
خیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] xayyer نیکوکار؛ کریم.
-
کرم پیشه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] karampiše کریم؛ بخشنده؛ جوانمرد.
-
سخی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سخیّ، جمع: اَسخیاء] saxi[y] کریم؛ بخشنده؛ جوانمرد؛ رادمرد.
-
عالی همت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'ālihemmat کریم؛ بلندهمت؛ جوانمرد.
-
رادکار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] rādkār ۱. بخشنده؛ کریم.۲. جوانمرد.
-
سخی الطبع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] saxiyyottab' کریمطبع؛ راد؛ جوانمرد؛ بخشنده.
-
بدلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: بدلاء، جمعِ بدیل] [قدیمی] bodalā ۱. = بدیل۲. مردمان شریف و کریم.