کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرنا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرنا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کرنای، خرنای› (موسیقی) kar[re]nā ۱. شیپور بزرگ.۲. نای جنگی؛ کارنای؛ کرِّنای: ◻︎ زود آ که شود رزمگهت همچو قیامت / کوس تو و کرنای تو چون دم زدن صور (امیرمعزی: ۳۰۲).
-
جستوجو در متن
-
کارنای
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kārnāy = کرنا
-
خرنای
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] xarnāy = کرنا
-
کاسه گاه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی. فارسی] kāsegāh جایی که در ساعتهای معیّن کوس و کرنا میزنند؛ نقارهخانه.
-
نای
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: nāy, nāδ] nāy ۱. (زیستشناسی) لولهای غضروفی که از گلو به پایین در جلوی مری واقع شده و هوا را به ششها میرساند؛ گلو؛ حلقوم؛ قصبةالریه.۲. (موسیقی) [قدیمی] یکی از آلات موسیقی که با دهان نواخته میشود؛ نی.〈 نای ترکی: (موسیقی) [قدیمی...
-
نقاره خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] [منسوخ] naq[q]ārexāne جایی که طبل و کوس و کرنا بنوازند؛ محل مخصوصی بر فراز سردرهای بلند که در آنجا هنگام اذان شام و سحر به مناسبت اجرای مراسم و تشریفات طبل و سرنا بزنند.