کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زغارکرم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] zaqārkerm کرم زمین؛ کرم خاکی؛ خراطین.
-
قادحه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: قادحَة، مؤنثِ قادح، جمع: قَوادِح] [قدیمی] qādehe ۱. کرم دندان.۲. کرم چوبخوره.
-
نوغان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) no[w]qān ۱. کرم ابریشم.۲. پیلۀ کرم ابریشم.
-
سخا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سخاء] [قدیمی] saxā سخی بودن؛ جود و کرم داشتن؛ بخشش؛ کرم؛ جوانمردی.
-
سخاوت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سَخاوَة] se(a)xāvat سخی بودن؛ جود و کرم داشتن؛ بخشش؛ کرم؛ جوانمردی.
-
کروم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ کَرْم] [قدیمی] korum = کَرْم
-
دود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ دودَة] (زیستشناسی) [قدیمی] dud کرمها.
-
آتشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'ātašak ۱. (پزشکی) = سیفلیس۲. (زیستشناسی) = کِرم 〈 کرم شبتاب
-
پیوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [قدیمی] piyuk نوعی کِرم دراز و باریک که در زیر پوست انسان ایجاد میشود؛ کِرم رشته.
-
بذل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] bazl عطا؛ کرم؛ بخشش؛ دادودهش.
-
کبودر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kabudar نوعی کرم کوچک آبزی.
-
گل خواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] gelxāre کرم خاکی؛ خراطین.
-
دهشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹دهش› [قدیمی] de(a)hešt بخشش؛ عطا؛ کرم.
-
فیلچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] filče پیلۀ کرم ابریشم.
-
پله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ پیله] [قدیمی] pele پردۀ کرم ابریشم.