کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرس
فرهنگ فارسی عمید
[عربی، جمع: اکراس] [قدیمی] kers ۱. اصل.۲. گروه؛ تودۀ چیزی.۳. تودۀ سرگین.
-
کرس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ کورس، کرسه› [قدیمی] kor[a,o]s چرک جامه یا بدن؛ چرک.
-
جستوجو در متن
-
کرسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) korse = کُرس
-
کورس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kavars ۱. پیچوتاب مو.۲. موی پیچیده و مجعد؛ موی.۳. چرک تن یا جامه؛ کرس؛ کرسه.