کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کرخ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کرخت› karax, kerex ۱. بیحس: ◻︎ سر چاه چنین مباش کرخ / زآنکه چاه است بر سر دوزخ (آذری طوسی: مجمعالفرس: کرخ).۲. (قید) با حالت سستی و بیحالی.
-
جستوجو در متن
-
تخدیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taxdir بیحس کردن؛ کرخ کردن؛ سست کردن؛ بیحس کردن عصب.