کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کرایه کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کرایه نشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مٲخوذ از عربی. فارسی] kerāyenešin = مستٲجر
-
پیش کرایه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. مٲخوذ از عربی] piškerāye پولی که پیشاپیش بابت حمل کالا به کرایهدهنده بدهند.
-
جستوجو در متن
-
اکترا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اکتراء] [قدیمی] 'ekterā ۱. کرایه کردن؛ به کرایه گرفتن.۲. کرایه دادن.
-
کرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کراء] [قدیمی] kerā = کرایه〈 کرای چیزی (کاری) را کردن: به زحمتش ارزیدن؛ ارزش آن را داشتن: ◻︎ اگرچه گوهر نظمم کرای آن نکند / که من نثار کنم بر جناب حضرت شاه (ابنیمین: ۵۱۳).