کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کدخدا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کدخدا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: katakxvatāy] ‹ کدخدای، کتخدا› kadxodā ۱. بزرگ ده و محله؛ دهدار.۲. [قدیمی] صاحب و بزرگ خانه.۳. [قدیمی] شوهر.۴. [قدیمی] مرد زندار.۵. [قدیمی] رئیس قبیله.۶. [قدیمی] پادشاه: ◻︎ که خود چون شد او بر جهان کدخدای / نخستین به کوه اندرون ساخ...
-
واژههای مشابه
-
کدخدا منش
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kadxodāmaneš آنکه مانند کدخدایان رفتار میکند.
-
جستوجو در متن
-
کتخدا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] katxodā =کدخدا
-
کزبود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [مصحفِ کدیور] [قدیمی] kazbud = کدخدا
-
دهبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) dehbān نگهبان ده؛ کدخدا.
-
ده کیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dehkiyā کدخدا؛ دهخدا؛ رئیس و بزرگتر ده.
-
کد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کت، کده› kad خانه؛ منزل (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کدخدا.
-
دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dehxodā خداوند ده؛ صاحب ده؛ رئیس و بزرگتر ده؛ کدخدا؛ دهکیا.
-
کدیور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] kadivar ۱. برزگر؛ کشاورز؛ دهقان.۲. = کدخدا۳. صاحبخانه.
-
دهدار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) dehdār دارندۀ ده؛ صاحب ده؛ کدخدا؛ سرکرده یا سرپرست مردم ده؛ کسی که کارهای یک دهستان را اداره کند.
-
دخو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] da(e)xu ۱. دهخدا؛ کدخدا.۲. (صفت) مرد کودن و سادهلوح.
-
ریش سفید
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) rišsefid ۱. مرد پیری که موهای صورتش سفید شده باشد.۲. [مجاز] کدخدا و بزرگتر محله و ده.
-
پاکار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹پایکار› pākār ۱. [منسوخ] آنکه کارش مراقبت از کشتزارهای دهقانان یا تقسیم آب و رسیدگی به برخی از کارهای مردم ده است؛ کسی که زیردست کدخدا یا میرآب است.۲. [قدیمی] نوکر؛ خدمتکار.۳. [قدیمی] پادو.۴. [منسوخ] تحصیلدار.