کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کحل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کحل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] kohl سرمه؛ داروی چشم.
-
واژههای همآوا
-
کهل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: کهال و کهول] [قدیمی] kahl ۱. ویژگی مردی که سنش بین سی و پنجاه باشد.۲. [مجاز] آزموده و عاقل.
-
جستوجو در متن
-
غلمان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ غلام] qelmān ۱. پسران زیبارویی که در بهشت خدمتگذار زنان بهشتی خواهند بود: ◻︎ مگر لشکرگه غلمان خلدند / سرادقشان زده دیبای اخضر (ناصرخسرو۱: ۲۶۵)، ◻︎ پادشاها کحل چشم حور و غلمان خاک تو / صدهزاران رحمت حق بر روان پاک تو (سلمان ساوجی: ۵۱...