کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کجاوه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کجاوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کجابه، کژاوه، کجوه› [منسوخ] kajāve اتاقک چوبی روباز یا دارای سایبان که دو تای آن را در دو طرف شتر یا قاطر میبندند و بر آن سوار میشوند.
-
جستوجو در متن
-
کژاوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kažāve = کجاوه
-
جلیل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: جلَیل، مصغرِ جُلّ] [قدیمی] joleyl پردۀ روی کجاوه.
-
عماری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: عماریَّة] [قدیمی] 'amāri کجاوه؛ هودج.
-
هم پالکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عامیانه] hampāla(e)ki کسی که با دیگری در یک پالکی یا کجاوه بنشیند.
-
هودج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: هوادِج] [قدیمی] ho[w]daj کجاوه؛ پالکی روپوشدار.
-
دوسری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] dosari ۱. نوعی از خیمه.۲. روپوش کجاوه.
-
مهد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: مهود] mahd ۱. گهواره.۲. مهدکودک.۳. [قدیمی] کجاوه.
-
لندره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] landare ۱. نوعی پارچه یا جامه.۲. آنچه از پارچه یا چرم برای پوشش کجاوه میدوختند.
-
پالکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pālaki دو صندق چوبی روباز که سابقاً به دو پهلوی اسب یا قاطر میبستند و دو تن مسافر در آن مینشستند؛ کجاوۀ بیسقف.
-
محمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] mahmel ۱. [جمع: محامل] آنچه در آن کسی یا چیزی را حمل کنند؛ هودج؛ پالکی؛ کجاوه.۲. آنچه محل اعتماد واقع شود؛ محل اعتماد.۳. علت؛ سبب؛ انگیزه.〈 محمل بربستن: (مصدر لازم) [قدیمی] = 〈 محمل بستن〈 محمل بستن: (مصدر لازم) [قد...