کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کتبی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
راپرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: rapport] [منسوخ] rāport گزارش کتبی یا شفاهی برای بیان خبری؛ بیان محرمانه.
-
کنکور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: concours] konkur جلسۀ آزمون کتبی که داوطلبان برای ورود به دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در آن شرکت میکنند.
-
امتحان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] 'emtehān ۱. آزمون؛ آزمایش.۲. سؤال کردن از دیگری بهصورت کتبی یا شفاهی به منظور سنجش اطلاعات او.۳. آزمایش چیزی به منظور بررسی کارایی یا تناسب آن.
-
قرارداد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] qarārdād ۱. تعهدی معملاً کتبی که بر اساس آن دو یا چند شخص حقیقی یا حقوقی وظایف و حقوقی نسبت به هم در نظر میگیرند.۲. عهدنامه؛ پیمان.
-
رسالت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: رسالة و رَسالة، جمع: رسائل و رسالات] resālat ۱. پیامبری؛ نبوّت.۲. (اسم) [قدیمی] پیام کتبی؛ نامه؛ نوشته.۳. (اسم) دین؛ مذهب.۴. (اسم) [قدیمی] کتاب، یا کتاب کوچک.۵. [قدیمی] پیغام رساندن.
-
پیام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pētām] payām سخن یا مطلبی (کتبی یا شفاهی) که از طرف کسی برای دیگری فرستاده شود؛ پیغام؛ خبر: ◻︎ در راه عشق وسوسهٴ اهرمن بسیست / پیش آی و گوش دل به پیام سروش کن (حافظ: ۷۹۶).〈 پیام رساندن (گزاردن، آوردن): (مصدر متعدی) منتقل کردن پیام...