کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبیره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کبیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: کبیرَة، جمع: کبائر و کبیرات] kabire ۱. (فقه) [مجاز] گناه بزرگ، مانند قتل و زنا.۲. (صفت) =کبیر
-
جستوجو در متن
-
کبایر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کبائر، جمعِ کبیرَة] kabāy(')er = کبیره
-
صغیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: صَغیرَة] saqire ۱. [مقابلِ کبیره] گناه کوچک.۲. (صفت) = صغیر
-
مرجئه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مرجئَة] morje'e فرقهای از مسلمانان که در زمان معاویه ظهور کردند و معتقد بودند گفتن شهادتین برای ایمان کفایت میکند و نباید مرتکب معاصی کبیره را جهنمی دانست.
-
خوارج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خارجیّ] xavārej ۱. گروهی که در جنگ صِفّین از بیعت علیبن ابیطالب خارج شدند و معتقد بودند مرتکب معاصی کبیره، کافر است و خروج بر امام ظالم را واجب میدانستند.۲. [مجاز] کافران.