کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کبیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کبیر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] kabir ۱. [جمع: کبار و کبراء] بزرگ.۲. (اسم) (ادبی) در عروض، از بحور شعر بر وزن «مفعولات مفعولات مستفعلن».
-
جستوجو در متن
-
کبرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: کبری، جمعِ کبیر] kobarā =کبیر
-
گت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹گته، گتو› [قدیمی] ga(o)t بزرگ؛ گنده؛ کلان؛ عظیم؛ کبیر.
-
کبیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: کبیرَة، جمع: کبائر و کبیرات] kabire ۱. (فقه) [مجاز] گناه بزرگ، مانند قتل و زنا.۲. (صفت) =کبیر
-
دریک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] darik مسکوک طلا در دورۀ هخامنشی به وزن ۴۰/۸ گرم که داریوش کبیر رواج داد.
-
بحر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: بُحُور و بِحار] bahr ۱. دریا.۲. (ادبی) وزن شعر؛ مقیاس اوزان عروضی. Δ تعداد بحور شعر نوزده است: طویل، مدید، بسیط، وافر، کامل، هزج، رجز، رمل، منسرح، مضارع، مقتضب، مجتث، سریع، جدید، قریب، خفیف، مشاکل، تقارب (متقارب)، و تدارک (متد...
-
عالم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: عوالم] 'ālam ۱. دنیا و آنچه در آن است؛ جهان؛ گیتی.٢. [مجاز] خَلق.٣. [قدیمی] روزگار.〈 عالم آخرت: [مقابل ِدنیا] جهان دیگر؛ آن جهان.〈 عالم امر: (فلسفه) عالم ملائکه؛ عالم ملکوت.〈 عالم امکان: (فلسفه) آنچه غیر از ذات خ...