کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاوکمانند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کاوک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kāvak =کاواک
-
مانند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹ماننده› mānand ۱. شبیه۲. نظیر.〈 مانند شدن: (مصدر متعدی) شبیه شدن.〈 مانند کردن: (مصدر متعدی) شبیه کردن؛ تشبیه.
-
بی مانند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bimānand آنکه یا آنچه در خوبی یا بدی همتا نداشته باشد؛ بیمثل؛ بینظیر؛ بیهمتا.
-
هم مانند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hammānand = همانند
-
جستوجو در متن
-
پوچ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹پچ، پوک› puč ۱. میانتهی؛ بیمغز: ◻︎ حدیث پوچگویان بیتٲمل بر زبان آید / کف بیمغز هرگز در دل دریا نمیماند (صائب: ۹۳۱).۲. ویژگی میوه یا دانهای که میانش خالی باشد و مغز نداشته باشد؛ کاواک؛ کاوک.