کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاونده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاونده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kāvande کسی که جایی را میکاود؛ جستجوکننده.
-
جستوجو در متن
-
کاوان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] kāvān کاونده؛ درحال کاویدن.
-
باحث
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] bāhes ۱. بحثکننده.۲. کاونده.
-
شکاونده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹شکاونه› [قدیمی] šekāvande ۱. شکافنده.۲. کاونده؛ نقبزن.
-
کاو
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ کاویدن) kāv ۱. =کاویدن۲. کاونده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کنجکاو، روانکاو.۳. (صفت) (فیزیک) =مقعر〈 کاوکاو: [قدیمی] کاوش؛ جستجو؛ تفحص؛ تجسس: ◻︎ تنگ شد عالم بر او از بهر گاو / شورشور اندر فکند و کاوکاو (رودکی: ۵۳۸).