کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاهگِل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کاهگل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کهگل› kāhgel گل مخلوط با کاه برای اندود کردن بام و دیوار.
-
واژههای همآوا
-
کاهگل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کهگل› kāhgel گل مخلوط با کاه برای اندود کردن بام و دیوار.
-
جستوجو در متن
-
اندایشگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] 'andāyešgar کاهگلکننده؛ کسی که کارش کاهگل کردن یا گچمالی است.
-
انداینده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] 'andāyande اندودکننده؛ کاهگلکننده.
-
ویم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] vim دوغابی که سقف یا دیوار را با آن اندود کرده و بر روی آن کاهگل یا گچ میمالیدند.
-
ارزه گر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] 'arzegar کسی که پیشهاش کاهگلمالی یا گچکاری ساختمان است؛ گچکار.
-
انداییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹انداویدن› [قدیمی] 'andāyidan ۱. اندودن؛ کاهگل کردن بام یا دیوار؛ گِلمالی کردن.۲. آلوده کردن.
-
اندوده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) 'andude ۱. اندودشده.۲. کاهگلمالیشده.۳. [قدیمی] آبِ زردادهشده.
-
توفال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tufāl تختههای باریک و نازک که به تیرهای سقف اتاق میکوبند و روی آن کاهگل و گچ میمالند.
-
انبیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ambire خلاشه و خاشاک و پوشال که در سقف خانه روی پرواز میریزند و بعد بالای آن را با گل و خاک و کاهگل میپوشانند.
-
بام غلتان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bāmqaltān سنگ بزرگ استوانهای که در زمستان آن را روی بام میغلتانند تا کاهگل بام سفت و سخت شود و چکه نکند؛ غلتک سنگی؛ بامگلان.
-
ارزه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'arze چیزی که با آن دیوار و سقف را اندود میکنند، مانندِ کاهگل و گچ: ◻︎ پنبه به گوش اندر آ کند ز تو ممدوح / پنبه چه گویم که ارزه ریزد و از ریز (سوزنی: ۵۵ حاشیه).
-
اندود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'andud ۱. مادهای مثل کاهگل، گچ، یا سیمان که روی بام یا دیوار مالیده شود.۲. (بن ماضیِ اندودن) = اندودن۳. اندوده؛ مالیدهشده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): زراندود، سیماندود، گلاندود.