کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کالة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kāle = کالا: ◻︎ ور گدا گوید سخن چون زرّ کان / ره نیابد کالهٴ او در دکان (مولوی: ۱۳۰).
-
کاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kāle ۱. کاسۀ سفالی ویژۀ قضای حاجت بیماران.۲. ظرف شرابی که از کدو ساخته میشود.
-
کاله دان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] kāledān سبدی که زنان گلولههای پنبه و نخهای ریسیده را در آن میگذارند.
-
جستوجو در متن
-
کرت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹کرته، کردو، کرد، کرزه، کرز› (کشاورزی) [قدیمی] kart زمین مرزبندیشدۀ کوچک برای زراعت؛ کاله.
-
باغچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ باغ] bāqče ۱. باغ کوچک.۲. قطعهزمینی که در آن گُلکاری کنند؛ کرته؛ کاله.