کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاشکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کاجکی
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] kājki کاشکی.
-
لعل
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله، قید) [عربی] la'alla ۱. کاشکی؛ کاش.۲. مگر؛ شاید.
-
لیت
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی: لَیت] [قدیمی] leyta کلمهای که در مقام تمنا و آرزوی چیزی میگویند؛ کاش؛ کاشکی.〈 لیتولَعَّل: (قید) [قدیمی] کاشکی و شاید؛ بوکومگر.
-
یالیت
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] [قدیمی] yālayt[a] کلمهای که در مقام آرزوی چیزی میگویند؛ ایکاش؛ کاشکی.
-
بوک
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [مخففِ بُوَد که و بو که] [قدیمی] buk ۱. باشد که: ◻︎ بر بوکومگر عمر گرامی مگذارید / خود محنت ما جمله ز بوکومگر آمد (انوری: ۱۴۰).۲. کاشکی: ◻︎ تو هم ابنیمین بر این میباش / مگذران عمر خود به بوک و به کاش (ابنیمین: ۶۰۰).۳. مگر.۴. شاید.