کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kāsti ۱. کمی؛ کمشدگی.۲. [قدیمی] تقلب؛ دروغ.
-
جستوجو در متن
-
نقص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] naqs ۱. عیب.۲. کمی؛ کاستی.
-
کاستن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) kāstan ١. کم کردن: ◻︎ هرچه از دونان به منّت خواستی / در تن افزودیّ و از جان کاستی (سعدی: ۱۱۲).٢. (مصدر متعدی) کم شدن.
-
نقصان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] noqsān ۱. کمی؛ کاستی.۲. (صفت) [قدیمی] کم؛ ناقص.۳. (اسم) [قدیمی] زیان.
-
کمی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) kami ۱. کم بودن: کمی درآمد.۲. (قید) به مقدار کم؛ اندکی.۳. [قدیمی، مجاز] پَستی؛ فرومایگی؛ حقارت.۴. [قدیمی] نقصان؛ کاستی.
-
کژی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] kaži کجی؛ ناراستی: ◻︎ از کژی افتی به کم و کاستی / از همه غم رستی اگر راستی (نظامی۱: ۷۶)، ◻︎ بِه گیتی به از راستی پیشه نیست / ز کژی بتر هیچ اندیشه نیست (فردوسی: ۲/۱۵۸ حاشیه).
-
نهار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) nahār ۱. = ناهار۲. (صفت) [قدیمی] گرسنه.۳. (اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] کاهش؛ کاستی: ◻︎ ملک برفت و علامت بدان سپاه نمود / بدان زمان که بسیج نهار کرد «نهار» (فرخی: ۵۲).۴. (اسم مصدر) [قدیمی، مجاز] کاهش تن؛ لاغری.