کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کاسانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کاسانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kāsāne پرندهای حرامگوشت کوچکتر از کبوتر، با پرهای سبزرنگ؛ سبزک؛ سبزقبا؛ سبزگرا؛ کلاغ سبز؛ کاسکینه: ◻︎ چند پویی به گرد عالم چند / چند کوبی طریق پویایی ـ زآنکه از بهر قوت و شهوت نَفْس / همچو کاسانه مینیاسایی (عمعق: ۲۰۱).
-
جستوجو در متن
-
کاسکینه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] kāskine = کاسانه
-
سبزک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ سبز] [قدیمی] sabzak ۱. سبزه؛ گیاه سبز.۲. صراحی که از شیشۀ سبز ساخته شده باشد.۳. بنگ: ◻︎ گفتا نشانه هست ولیکن تو خیرهای / کآن کس که بنگ خورد، دهد مغز او دوار ـ ز اندیشه و خیال فروروب سینه را / سبزک بنه ز دست و نظر کن به سبزهزار (مولوی۲:...