کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارنده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] kārande کسی که درختی یا تخمی بر زمین میکارد.
-
جستوجو در متن
-
چای کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [چینی. فارسی] čāykār کسی که کارش کشتوزرع چای است؛ چایکارنده؛ کشتکنندۀ چای.
-
کار
فرهنگ فارسی عمید
(بن مضارعِ کاشتن) kār ۱. = کاشتن۲. کارنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): چغندرکار، سبزیکار، گلکار.