کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارمزد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارمزد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kārmozd ۱. پولی که کسی در ازای کاری که انجام داده میگیرد؛ مزد کار؛ اجرت؛ حقالعمل.۲. (صفت) ویژگی کارمند غیررسمی.
-
جستوجو در متن
-
قلق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [منسوخ] qolloq ۱. کارمزد؛ انعام.۲. پولی که مٲمور دولت از کسی در برابر انجام دادن کاری میگیرد؛ کارمزد؛ رشوه.
-
حق العمل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] haqqol'amal ۱. مزد کار؛ کارمزد.۲. پولی که معمولاً بهصورت درصدی بابت فروش کالایی از صاحب کالا دریافت میکنند.