کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کارافتاده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کارافتاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kār[']oftāde ١. [قدیمی، مجاز] کاردیده؛ تجربهدیده.٢. عاشق.
-
جستوجو در متن
-
ناکار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] nākār از کارافتاده؛ عاطل و بیاثر.
-
ناکاره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] nākāre آنچه به کار نیاید؛ بیکاره؛ از کارافتاده؛ بیفایده.
-
نمونه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ne(a,o)mune ۱. مثل؛ مانند؛ نمودار.۲. مقدار کمی از چیزی که به کسی نشان بدهند.۳. (صفت) دارای ویژگیهای برجسته؛ ممتاز: معلمِ نمونه.۴. (صفت) ازکارافتاده.۵. (صفت) [قدیمی، مجاز] زشت.۶. (صفت) [قدیمی، مجاز] ناتمام؛ ناقص.