کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژکیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ژکیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹زکیدن، رکیدن› [قدیمی] žakidan سخن گفتن زیر لب از روی خشم و دلتنگی؛ با خود حرف زدن از سر قهر و غضب؛ غرولند کردن: ◻︎ ای طبع سازوار چه کردم تو را چه بود / با من همینسازی و دائم همیژکی (کسائی: ۴۱).
-
جستوجو در متن
-
زکان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) [قدیمی] zakān = ژکیدن
-
زکیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] zakidan = ژکیدن
-
رکیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] rakidan = ژکیدن
-
ژکان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] žakān کسی که از روی خشم و دلتنگی با خود حرف زده و قرقر میکند؛ ژکنده؛ درحال ژکیدن: ◻︎ هشیوار و از تخمهٴ گیوگان / که بر درد و سختی نگردد ژکان (فردوسی: ۲/۱۶۲).