کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ چیز] [عامیانه] či =چیز
-
چی
فرهنگ فارسی عمید
(ضمیر) [عامیانه] či =چه١
-
چی
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) [ترکی] či دارنده؛ کننده؛ سازنده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): تماشاچی، چاپچی، چراغچی، درشکهچی، سورچی، قاپوچی، باشماقچی.
-
واژههای مشابه
-
ایاغ چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [قدیمی] 'ayāqči در دورۀ مغول، جامدار و ساقی مخصوص سلطان.
-
اخته چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] ‹اختاچی، آختاچی، آختهچی› 'axteči کسی که کارش اخته کردن حیوانات است.
-
ارابه چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. ترکی] 'arrābeči = ارابهران
-
باسمه چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [منسوخ] bāsmeči کارگر چاپخانه که اوراق را چاپ میکند؛ چاپچی.
-
کالسکه چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [روسی. فارسی] kāleskeči رانندۀ کالسکه.
-
کارخانه چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [فارسی. ترکی] kārxāneči کسی که کارخانهای را اداره میکند؛ کارخانهدار.
-
قهوه چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. ترکی] qahveči کسی که در قهوهخانه قهوه و چای برای فروش آماده میکند.
-
کشیک چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [منسوخ] kešikči نگهبان؛ مراقب.
-
گاری چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [هندی. ترکی] gāriči رانندۀ گاری
-
قرق چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [ترکی] [منسوخ] qoroqči قرقکننده؛ کسی که مٲمور ممانعت از ورود دیگران به جایی است.
-
زنبورک چی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی. ترکی] (نظامی) [منسوخ] zamburakči سربازی که زنبورک را با شتر یا قاطر حمل میکرد و آن را در جنگ به کار میانداخت. Δ زنبورکچیها از دورۀ صفویه تا زمان قاجاریه صنفی از ارتش ایران بودند.