کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چِلَّه گَپَّه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ چهللا] čelle ۱. نخ تابیده؛ نخی که از تارهای باریک تابیده شود.۲. زه کمان.
-
چله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مخففِ چهله] čelle ۱. روز چهلم وقوع امری.۲. ایامی در تابستان و زمستان که اوج شدت گرما یا سرماست.۳. [مجاز] مکان خلوتی که صوفیان در آن به ریاضت میپردازند.۴. (تصوف) چهل روزی که صوفیان در آن به ریاضت و عبادت میپردازند.〈 چلهٴ تابستان:۱. چهل ر...
-
چله بری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) čellebori عملی که در آن جام چهلکلید را پرآب میکنند و دعاهایی میخوانند و آن آب را بر سر زن نازا میریزند.
-
چله نشین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) čellenešin ویژگی کسی که در گوشهای بنشیند و مشغول عبادت و ریاضت چهلروزه شود.
-
هم چله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) hamčelle دو یا چند تن که با هم چله بگیرند: ◻︎ چون نداری دانهای را حوصله / چون تو با سیمرغ باشی همچله؟ (عطار: ۲۸۰).