کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چُرت زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چرت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] če(a)rt حرف یاوه و بیمعنی؛ چرتوپرت.〈 چرتوپرت: [عامیانه] = چرت
-
جستوجو در متن
-
پینکی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pinaki حالت بین خواب و بیداری، خواب سبک؛ چرت.〈 پینکی زدن: (مصدر لازم) [قدیمی] چرت زدن.
-
چرتی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به چرت، اسم) [عامیانه] čorti کسی که چرت میزند و در حال چرت زدن است؛ چرتزننده.