کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چَمَن و باغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چمن آرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹چمنآرای› [قدیمی] čaman[']ārā چمنآراینده؛ آرایشدهندۀ چمن؛ باغبان.
-
چمن افروز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) ‹چمنافروزنده› [قدیمی] čaman[']afruz ۱. [مجاز] ویژگی آنچه باعث زیبایی چمن شود.۲. (اسم) (زیستشناسی) تاج خروس.
-
چمن پیرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) ‹چمنپیرای› [قدیمی] čamanpirā ۱. پیرایندۀ چمن؛ پیرایشدهندۀ چمن.۲. باغبان.
-
چمن زار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čamanzār جایی که چمن در آن فراوان باشد؛ زمینی که در آن چمن کاشته باشند؛ مرغزار.
-
جستوجو در متن
-
مسمط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mosammat ۱. (ادبی) نوعی شعر مرکب از چند بند که قافیۀ مصراعهای هر بند با بندهای دیگر متفاوت است ولی قافیۀ مصراعهای آخر بندها با هم یکسان است، مانند این شعر: خیزید و خز آرید که هنگام خزان است / باد خنک از جانب خوارزم وزان است ـ آن ب...