کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چه تر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چه کاره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) čekāre اهل چه کار؟؛ دارای چه شغل و عمل؟: فلانی چه کاره است؟
-
جستوجو در متن
-
آغشتن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) 'āqeštan ۱. خیس کردن؛ تر کردن.۲. آلوده کردن.۳. آمیختن؛ سرشتن.۴. (مصدر لازم) آلوده شدن؛ تر شدن.
-
تر
فرهنگ فارسی عمید
(پسوند) tar علامت صفت تفضیلی که در آخر بعضی کلمات در میآید و برتری و رجحان کسی یا چیزی را بر کسی یا چیز دیگر میرساند: بزرگتر، بهتر، داناتر.
-
تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tar ۱. تازه.۲. [مقابلِ خشک] آبدار؛ خیس؛ نمدار.۳. [قدیمی، مجاز] خوشایند؛ دلنشین: ◻︎ چو بر چرم آهو براندود مشک / نواییتر انگیخت از رود خشک (نظامی۶: ۱۰۶۱).
-
کوچک تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) kuča(e)ktar ۱. خردتر.۲. اندکتر.
-
چرب تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) čarbtar ۱. پرروغنتر؛ روغندارتر.۲. [مجاز] بیشتر؛ افزونتر.
-
عشب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] (زیستشناسی) [قدیمی] 'ošb گیاه؛ گیاه تر.
-
پست تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) pasttar ۱. پایینتر.۲. خوارتر.۳. فرومایهتر.
-
پس تر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت تفضیلی) ‹پستر› pastar عقبتر.
-
ژف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مقابلِ خشک] [قدیمی] žaf تر؛ نمناک.
-
ژفیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] žafidan تر شدن؛ خیس شدن.
-
مرطوب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی] martub نمناک؛ نمدار؛ تر.
-
رطیب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] ratib تر؛ تروتازه.
-
خیسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) xisidan خیس شدن؛ تر شدن.