کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارنعل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارنعل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] ‹چارنعل› ča(ā)hārna'l ۱. نوعی دویدن اسب.۲. (قید) [عامیانه، مجاز] به سرعت؛ شتابان.
-
جستوجو در متن
-
یورتمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [ترکی] yu(o)rtme نوعی راه رفتن اسب که سوار را تکان بدهد؛ چهارنعل.
-
تقریب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taqrib ۱. نزدیک کردن؛ نزدیک گردانیدن.۲. نزدیک بودن.۳. [قدیمی] نوعی دویدن اسب؛ چهارنعل.