کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارمیخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارمیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چارمیخ› ča(ā)hārmix ۱. چهار میخ فلزی یا چوبی که به شکل مربع بر زمین یا دیوارکوبیده شود و دستوپای محکوم را برای شکنجه به آن ببندند.۲. (صفت) [مجاز] گرفتار و اسیر.
-
جستوجو در متن
-
چهارمسمار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] [قدیمی] ča(ā)hārmesmār =چهارمیخ
-
چارمیخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čārmix = چهارمیخ: ◻︎ گر جز به تو محکم است بیخم / برکش چو صلیب چارمیخم (نظامی۳: ۴۳۵)