کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهارطاق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چهارطاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب] ‹چارطاق› ča(ā)hārtāq ۱. سقف یا گنبدی که بر روی چهارپایه بنا شده و چهار طرف آن باز باشد.۲. [قدیمی] خیمۀ چهارگوشه.
-
جستوجو در متن
-
چارطاق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب] čārtāq = چهارطاق
-
خو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xo[w] چوببستی که کارگران ساختمانی بر روی آن ایستاده و کار میکردند: ◻︎ بینی آن نقاش و آن رخسار اوی / از بر خو همچو بر گردون، قمر (خسروانی: شاعران بیدیوان: ۱۱۶).〈 خو بستن: (مصدر لازم) [قدیمی] درست کردن چوببست: ◻︎ ز بهر چهارطاق رف...