کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چمباتمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چمباتمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، قید) [ترکی] ‹چنباتمه› [عامیانه] čombātme شکل و حالتی از نشستن که دو کف پا را بر زمین بگذارند و زانوها را در بغل بگیرند؛ چک؛ چمبک؛ چندک.
-
جستوجو در متن
-
چنبک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] čombak نوعی نشستن که دو کف پا بر زمین و زانوها در بغل باشد؛ چمباتمه.〈 چنبک زدن: (مصدر لازم) [عامیانه] سرپا نشستن؛ چمباتمه زدن.
-
چک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [قدیمی] čok ۱. زانو.۲. حالتی از نشستن که دو کف پا بر زمین و زانوها در بغل باشد؛ چمباتمه: ◻︎ رای سوی گریختن دارد / دزد کز دورتر نشست به چک (حکاک: شاعران بیدیوان: ۲۸۶).