کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چغز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چغز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] čaqz ١. قورباغه؛ غوک: ◻︎ هرچند که درویش پسر فغ زاید / در چشم توانگران همه چغز آید (ابوالفتح: شاعران بیدیوان: ۳۷۶).٢. (اسم صوت) صدای قورباغه؛ آواز قورباغه٣. (صفت) ویژگی زخمی که درون آن پر از چرک باشد؛ ویژگی جراحتی که سر به...
-
جستوجو در متن
-
وغوغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) ‹وغوغ، وکوک، وقوق› [قدیمی] vaqvaq ۱. صدای سگ.۲. صدای قورباغه: ◻︎ ای دهنبازکرده ابلهوار / سخنان گفته همچو وغوغ چغز (نجیبی: شاعران بیدیوان: ۶۳۱).
-
قورباغه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹غورباغه› qurbāqe ۱. (زیستشناسی) جانوری از ردۀ دوزیستان با پاهای قوی و پرهدار که در آب تخم میریزد. برخی از انواع آن از بدن خود مایعی رقیق و سمّی جدا میکند. نوزاد بیدستوپای آن دارای سر بزرگ، دُم دراز، و آبشش است؛ غوک؛ وزغ؛ چغز؛ کلا....