کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چشید
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ چشیدن، اسم مصدر) če(a)šid ۱. = چشیدن۲. خوردن: ◻︎ حرامت بُوَد نان آنکس چشید / که چون سفره ابرو بههم درکشید (سعدی۱: ۱۲۳).
-
جستوجو در متن
-
چخیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) ‹چغیدن› [قدیمی] čaxidan ۱. کوشیدن؛ کوشش کردن: ◻︎ در تپیدن سست شد پیوند او / وز چخیدن سختتر شد بند او (عطار: ۴۰۱).۲. ستیزه کردن: ◻︎ به کابل که با سام یارد چخید / که خواند از آن زخم گرزش چشید (فردوسی: ۱/۲۳۶)، ◻︎ سپاه است یکسر همه کوه و شخ /...