کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) čosti چابکی؛ چالاکی.
-
جستوجو در متن
-
چابکی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [پهلوی. فارسی] čāboki چستی؛ چالاکی.
-
وشکولی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بشکولی› [قدیمی] va(e)škuli چستی؛ چالاکی؛ چابکی.
-
سبکی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) saboki ۱. [مقابلِ سنگینی و گرانی] سبک بودن؛ کموزنی.۲. [قدیمی، مجاز] چستیوچالاکی.۳. [عامیانه، مجاز] جلفی.۴. [مجاز] خواری و کوچکی.
-
سبک باری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) sabokbāri ۱. سبکبار بودن.۲. [مجاز] آسودگی.۳. [مجاز] آزادگی: ◻︎ چون گرانباران به سختی میروند / هم سبکباری و چستی خوشتر است (سعدی۲: ۳۴۳).