کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چروکیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چروکیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) čorukide دارای چین و شکن؛ چروکخورده؛ پرچینوشکنشده.
-
جستوجو در متن
-
منقبض
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] monqabez جمعشده؛ چروکیده؛ بههمکشیده؛ ترنجیده.
-
کرنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] koronj چینخورده؛ چروکیده.〈 کرنجکرنج: [قدیمی] چینچین؛ پرچروک.
-
قانقاریا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (پزشکی) qānqāriyā مرگ قسمتی از عضو بدن به سبب نرسیدن خون، ضربه، عفونت، یا سرمازدگی که بر اثر آن عضو چروکیده و سیاه شود.
-
پیره طفل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی] piretefl ۱. پیر کمعقل که رفتارش مانند کودکان باشد.۲. طفلی که چهرۀ چروکیده مانند چهرۀ پیران داشته باشد.