کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرمینه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
مچا چنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] mačāčang چیزی شبیه آلت تناسلی مرد که از چرم میساختهاند؛ چرمینۀ زنان؛ جیرچنگ؛ جیرجنگ؛ جیزجنگ.
-
سعتری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] ‹صعتری› [قدیمی] sa'tari[y] ۱. زنی که با زن دیگر طبق بزند یا چرمینه به کار ببرد.۲. زیباروی: ◻︎ در کوی ما که مسکن خوبان سعتریست/ از باقیات مردان پیری قلندریست (سنایی۲: ۳۷۴).