کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چرب سخن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زبان چرب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] zabānčarb کسی که زبان چرب و نرم دارد؛ آنکه سخنان شیرین و فریبنده بگوید: ◻︎ جوان زبانچرب و شیرینسخن / نه از پیر نستوه گشتهکهن (فردوسی۴: ۲۵۸۷).
-
جستوجو در متن
-
لوشانه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] lušāne ۱. چرب و شیرین.۲. لقمۀ چرب و شیرین.۳. سخن شیرین و دلچسب.
-
دراییدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [پهلوی: drāyitan] [قدیمی] darāy(')idan ۱. گفتن؛ سخن گفتن؛ سخن سر کردن: ◻︎ کسی که ژاژ دراید به درگهی نشود / که چربگویان آنجا شوند کند زبان (فرخی: ۳۲۷).۲. آواز کردن؛ بانگ برآوردن.
-
ژاژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) žāž ۱. (زیستشناسی) گیاهی بیمزه، خاردار، و خودرو شبیه درمنه که در صحراها میروید. شتر آن را از زمین میکند و میجود اما نمیتواند نرم کند و فرو ببرد. جز سوختن مصرفی ندارد.۲. [مجاز] سخن بیهوده و بیمعنی؛ یاوه.۳. (زیستشناسی) کنگر.۴. (زیستشناسی...