کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چراغ اللـه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چراغ واسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] čerāqvāse =چراغپره
-
شب چراغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) šabčerāq ۱. گوهر درخشان؛ گوهری که در شب مانند چراغ میدرخشد.۲. چراغانی در شب.
-
چهل چراغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) čehelčerāq =چلچراغ
-
روشن چراغ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) [قدیمی] ro[w]šančerāq از الحان قدیم ایرانی.