کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چتری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چتری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به چتر) [سنسکریت. فارسی] čatri ۱. مانند چتر؛ به شکل چتر.۲. ویژگی نوعی آرایش مو که در آن موهای جلو پیشانی را کوتاه میکنند و بر پیشانی میریزند.۳. ویژگی درخت یا بوتهای که شاخههای آن چرخی و مدور و شبیه چتر باشد.
-
جستوجو در متن
-
گریبانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹گریبانه› (زیستشناسی) ge(a)ribānak حلقهای از گوشوارکها که در پای گلهای چتری قرار دارد.
-
شاه پسند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) šāhpasand گیاهی زینتی با گلهای رنگارنگ چتری و برگهای بیضیشکل.
-
بومادران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹بویمادران، بوماران› (زیستشناسی) bumādarān گیاهی خودرو، با شاخههای باریک، برگهای ریز بریده، و گلهای سفید یا زرد چتری، که مصرف دارویی دارد؛ برتاشک؛ علف هزاربرگ.
-
کراویا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب. مٲخوذ از یونانی] ‹کراویه› (زیستشناسی) karāviyā گیاهی چتری، با گلهای سفید و تخمی شبیه زیره که مصرف دارویی دارد؛ زیرۀ رومی؛ شاهزیره.
-
گشنیز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gišnič] ‹گشنیج، کشنیز› (زیستشناسی) gešniz گیاهی یکساله با گلهای سفید چتری و دانههای خوشبو که خام و پختۀ آن خورده میشود.
-
چترک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [سنسکریت. فارسی، مصغرِ چتر] čatrak ۱. چتر کوچک.۲. (زیستشناسی) گیاهی چتری با برگهای بلند که مصرف دارویی دارد.
-
نارون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹ناروان و ناروند› (زیستشناسی) nārvan درختی بزرگ و پرشاخوبرگ و چتری با برگهای بیضی و دندانهدار که در باغها و کنار خیابانها کاشته میشود.
-
انجدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: انگدان] ‹انگدان، انگوان، انگیان› (زیستشناسی) 'anjodan گیاهی با ساقههای ستبر و میانتهی، برگهای سوراخدار، گلهای چتری، میوۀ سیاه و بدبو، و ریشۀ راست و ستبر که از آن صمغی تلخ میگیرند.
-
فرفیون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹فربیون، افربیون، ابرفیون، ابربیون› (زیستشناسی) farfiyun گیاهی علفی با برگهای بلند، گلهای چتری، و ارتفاعی در حدود یک متر که شیرابهای سمّی دارد و در طب قدیم برای معالجۀ استسقا، قولنج، و عرقالنسا به کار میرفته.
-
تاپسیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [لاتینی] ‹تافسیا› (زیستشناسی) tāpsiyā گیاهی پایا با برگهای بریده و گلهای سبز چتری که بلندیش تا یک متر میرسد و از ریشۀ آن مادهای استخراج میشود که برای ساختن مُشَمَّع طبی به کار میرود.
-
رازیانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹رازیان، رازیانج، رازنج، رازیام، رازیانک› (زیستشناسی) rāziyāne ۱. گیاهی علفی و خوشبو با برگهای ریز و گلهای چتری زردرنگ که مصرف دارویی دارد؛ بادیان؛ بادتخم.۲. دانۀ این گیاه با مصرف دارویی
-
شوکران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شیکران، سیکران› šo[w]karān ۱. مادۀ سمّی خطرناک که از ریشه گیاهی به همین نام به دست میآید؛ دورس؛ بیخ تفت؛ تودریون.۲. (زیستشناسی) گیاهی شبیه جعفری با شاخههای چتری و گلهای سفید که این مادۀ سمی از آن به دست میآید.
-
هوفاریقون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹اوفاریقون، هیوفاریقون› (زیستشناسی) hufāriqun گیاهی با ساقۀ کوتاه، برگهای سرخ، و گلهای زرد یا سفید چتری شبیه گل شبت، که تخمهای آن در غلاف دراز قرار دارد. در طب قدیم جهت رفع تنگی نفس، سل، و درد سینه بهکار میرفته؛ عل...