کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاپلوسی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لوسیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر لازم) [قدیمی] lusidan ۱. لوس شدن.۲. چاپلوسی کردن.۳. فروتنی کردن.
-
تملق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tamalloq چربزبانی کردن؛ چاپلوسی و اظهار فروتنی و محبت کردن.
-
کرشیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) ‹کرسیدن، کریسیدن› [قدیمی] kar[a]šidan ۱. چاپلوسی کردن.۲. فروتنی کردن.۳. فریب دادن.
-
مداهنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: مداهَنَة] ‹مداهنت› [قدیمی] modāhene ۱. خدعه کردن؛ فریب دادن.۲. دورویی کردن.۳. چربزبانی؛ چاپلوسی.
-
تصلف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tasallof ۱. تملق گفتن؛ چاپلوسی کردن.۲. لاف زدن.
-
خوش خدمتی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [فارسی. عربی. فارسی] xošxedmāti ۱. خوب خدمت کردن.۲. [عامیانه، مجاز] انجام دادن کارهای کسی با تملق و چاپلوسی.
-
سروکیسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عامیانه] sor[o]kise کیسه کشیدن به بدن در حمام.〈 سروکیسه کردن: (مصدر لازم) [عامیانه]۱. کیسه کشیدن به بدن در حمام.۲. [مجاز] با فریب و چاپلوسی پولی را از کسی گرفتن؛ اخاذی کردن.
-
خوشامد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹خوشآمد› xošāmad ۱. گفتاری که در استقبال از مهمان گفته شود.۲. مطبوع و دلپسند بودن.۳. [قدیمی] تملق؛ چاپلوسی.۴. (صفت) [قدیمی] دلپسند؛ مطبوع.〈 خوشامد گفتن: تبریک ورود گفتن و تعارف کردن.