کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاله میدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
چاله حوض
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] čāleho[w]z حوض بزرگی با آب سرد در حمامهای عمومی.
-
چاله سیلابی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی. فارسی] ‹چالسیلابی› čāleseylābi ۱. گودالی که بر اثر عبور سیل ایجاد شود.۲. (صفت نسبی، منسوب به چالهسیلاب، محلهای در جنوب تهران قدیم) [عامیانه، مجاز] ناپسند؛ زشت: فحشهای چالهسیلابی.۴. (اسم، صفت) [عامیانه، مجاز] زن بدکاره.
-
چاله میدانی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به چالهمیدان، محلهای در تهران قدیم) [فارسی. عربی. فارسی] [عامیانه، مجاز] čālemeydāni ۱. ویژگی شخص بیتربیت و بیفرهنگ؛ لات.۲. زشت؛ ناپسند: فحشهای چالهمیدانی.