کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چالاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چالاک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) čālāk ۱. چستوچابک؛ جلد؛ زرنگ: ◻︎ آهستهتر ای سوار چالاک / بر دیدۀ ما متاز چندین (خاقانی: ۶۵۲).۲. [قدیمی] بلند: ◻︎ بدو بر یکی قلعه چالاک بود / گذشته سرش بر ز افلاک بود (اسدی: لغتنامه: چالاک).
-
جستوجو در متن
-
جلید
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: اَجلاد] [قدیمی] jalid چابک؛ چالاک.
-
سریع الحرکه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] sari'olhare(a)ke تندرو؛ چالاک.
-
سریع العمل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sari'ol'amal تندکار؛ چالاک.
-
کردمند
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹کرمند› [قدیمی] kardmand چابک و چالاک؛ تندوتیز.
-
زبر و زرنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه] zebrozerang چابک و زیرک؛ چست و چالاک.
-
شهم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] šahm چالاک؛ تیز؛ زرنگ.
-
شیرسگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] širsag ویژگی سگ چالاک و پرزور.
-
سبک پوی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] sabokpuy تندرو؛ روندۀ چابک و چالاک.
-
گرم خیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] garmxiz گرمخیزنده؛ چستوچالاک؛ تیزرو.
-
وشکول
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹بشکول، بژکول› [قدیمی] va(e)škul چابک و چالاک؛ کاری؛ حریص در کار.
-
اسرع
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] 'asra' ۱. سریعتر؛ تندتر؛ باشتابتر.۲. تیزتر؛ چالاکتر.
-
شاه سوار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹شهسوار› [قدیمی] šāhsavār سوار دلاور و چالاک و ماهر در سواری اسب.
-
سبک عنان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [قدیمی، مجاز] sabok'enān ۱. سوار چابک.۲. تندرو؛ چالاک.