کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاروادار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چاروادار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) čārvādār کسی که حیوانات بارکش را میراند یا با آنها باربری میکند؛ چهارپادار.
-
جستوجو در متن
-
الاغ دار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [ترکی. فارسی] 'olāqdār خرکچی؛ خربنده؛ چاروادار.
-
مکاری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [منسوخ] mokāri کسی که چهارپا کرایه میدهد؛ چاروادار.
-
ستوربان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹استوریان، ستوروان› [قدیمی] soturbān کسی که از اسب و خر و امثال آنها مراقبت میکند؛ میرآخور؛ چاروادار؛ رئیس اسطبل.