کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چابک دست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چابک دست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] čābokdast ۱. تندکار.۲. زبردست؛ ماهر.
-
واژههای مشابه
-
چابک دستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] čābokdasti زبردستی؛ مهارت.
-
چابک سوار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) čāboksavār ۱. سوارکار ماهر.۲. (اسم) (ورزش) کسی که در مسابقۀ اسبدوانی سوار اسب میشود.
-
جستوجو در متن
-
آتش دست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] 'ātašdast چستوچالاک و چابکدست در کار.
-
سبک دست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] sabokdast ۱. کسی که کاری را با تندی و چالاکی انجام بدهد؛ چابکدست؛ تنددست؛ تندکار.۲. کسی که در کارهایی که با دست انجام میدهند چستوچابک باشد.۳. کسی که بیسبب به روی دیگری دست دراز کند و او را کتک بزند.۴. کسی که دست مبارک و خوش یمن دارد...
-
چرب دست
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] čarbdast ۱. چیرهدست؛ چابکدست؛ تردست؛ زبردست؛ جلد و چابک؛ کسی که در کار خود زبردست و ماهر باشد: ◻︎ سخن را نگارندۀ چربدست / به نام سکندر چنین نقش بست (نظامی: ۱۰۳۸).۲. هنرمند؛ شیرینکار.
-
آب دست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'ābdast ۱. آبی که با آن دستوروی خود را بشویند: ◻︎ هم خلال از طوبی و هم آبدست از سلسبیل / بلکه دستآب همه تسکین رضوان آمده (خاقانی: ۳۶۹).۲. وضو.۳. شستوشو پس از قضای حاجت؛ طهارت.۴. = مستراح۵. (صفت) چابک و ماهر و استاد در کار.
-
سبک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [پهلوی: sapūk] sabok ۱. [مقابلِ گران و سنگین] خفیف؛ کموزن: ◻︎ هرکه را کیسه گران، سخت گرانمایه بُوَد / هرکه را کیسه سبک، سخت سبکسار بُوَد (منوچهری: ۳۰).۲. چست؛ چالاک؛ چابک.۳. (قید) [مجاز] راحت؛ آسان: ◻︎ از فراز آمدی سبک به نشیب / رنج بینی که ب...