کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیچکوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پروانه وار
فرهنگ فارسی عمید
(قید) parvānevār ۱. پروانهمانند؛ مانند پروانه.۲. [مجاز] با علاقۀ بسیار.
-
پری وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] parivār پریوش؛ پریفش؛ مانند پری.
-
مسیح وار
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [معرب. فارسی] ‹مسیحاوار› masihvār مانند حضرت عیسی.
-
مشاطه وار
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] maššātevār همچون مشاطه؛ مانند مشاطگان: ◻︎ در باغ چو شد باد صبا دایهٴ گل / بربست مشاطهوار پیرایهٴ گل (حافظ: ۱۱۱۰).
-
پیروزه وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] piruzevār مانند پیروزه.
-
چشمه وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، قید) če(a)šmevār چشمهمانند؛ مانند چشمه.
-
شکم وار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] šekamvār بهقدر یک شکم؛ بهاندازۀ یک خوراک: ◻︎ چرا از پی یک شکموار نان / گراینده باید به هر سو عنان (نظامی: ۱۰۹۶).
-
نخ وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] naxvār به شکل نخ؛ مانند نخ.
-
سالوک وار
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [قدیمی] sālukvār همچون سالوک؛ مانند سالوک.
-
سایه وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) sāyevār سایهمانند؛ مانند سایه؛ همچون سایه.
-
طاووس وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [معرب. فارسی] tāvusvār مانند طاووس؛ همچون طاووس.
-
صبح وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] sobhvār ۱. صبحمانند؛ مانند صبح؛ همانند صبح: ◻︎ خیز و مکن پردهدری صبحوار / تا چو شبت نام شود پردهدار (نظامی۱: ۵۶).۲. [مجاز] سپید و روشن
-
صدف وار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] sadafvār مانند صدف؛ همچون صدف: ◻︎ صدفوار باید زبان درکشیدن / که وقتی که حاجت بُوَد و دُر چکانی (سعدی۲: ۵۹۱).
-
طوطی وار
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) tutivār مانند طوطی و بدون استنباط سخن.