کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیوند 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
راست پیوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] rāstpeyvand ۱. پیوند راستودرست؛ پیوند استوار.۲. (صفت) ویژگی آنکه در اتحاد و همبستگی راستودرست و استوار باشد.
-
هم پیوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] hampeyvand دو یا چند تن که با یکدیگر بستگی و پیوند داشته باشند.
-
جستوجو در متن
-
وصل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَوْصال] [قدیمی] vo(e)sl ۱. پیوند.۲. بند اندام.۳. عضو بدن.
-
وتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: اَوْتار] vatar ۱. (زیستشناسی) بندها و رشتههایی در بدن که عضلات و استخوانها را به هم پیوند میدهد.۲. (ریاضی) ضلع روبهرو به زاویۀ قائمه در مثلث قائمالزاویه.۳. (ریاضی) خطی که دو نقطه از محیط دایره را به هم وصل میکند و از قطر دایر...
-
جفت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) joft ۱. واحد شمارش برخی چیزهایی که بهصورت دوتایی کاربرد دارد: یک جفت جوراب.۲. دو عدد از چیزی یا کسی.۳. (صفت) [مقابلِ طاق] زوج.۴. زن یا شوهر؛ همسر.۵. دو حیوان نروماده که با یکدیگر جفتگیری میکنند.۶. (صفت) [عامیانه، مجاز] دو چیز برابر و مانند ه...