کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیلگوش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
پیل گوش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پیلغوش، فیلگوش› [قدیمی] pilguš ۱. (زیستشناسی) گل زنبق؛ سوسن: ◻︎ بر پیلگوش قطرۀ باران نگاه کن / چون اشک چشم عاشق گریان همیشده (کسائی: ۳۳).۲. (صفت) آنکه گوشهای پهن مانند گوش فیل دارد: ◻︎ از آن پیلگوشان برآورد جوش / به هر گوشه زایشان سرافک...
-
جستوجو در متن
-
گوش فیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. معرب] (زیستشناسی) gušfil = پیلگوش