کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیغمبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پیغمبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) peyqāmbar ۱. هر شخصی که خداوند او را با الهام، وحی، و یا بهواسطۀ فرشته خبر دهد و اوامر خود را به او برساند و یا او را برای راهنمایی خلق به راه راست مبعوث کند؛ پیغامبر؛ پیامبر؛ پیمبر.۲. آنکه پیغامی از طرف کسی برای دیگری ببرد. &Delta...
-
جستوجو در متن
-
پیامبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [پهلوی: pētāmbar] payāmbar = پیغمبر
-
پیغامبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی] peyqāmbar = پیغمبر
-
پیمبر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) pe(a)yambar = پیغمبر
-
صاحب شرع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] sāhebšar' ۱. صاحب شریعت؛ شارع؛ قانونگذار.۲. پیغمبر؛ پیغمبر اسلام.
-
صحابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: صحابَة و صِحابَة، جمعِ صاحب] sahābe یاران پیغمبر اسلام و کسانی که به خدمت پیغمبر رسیده و مدتی با وی صحبت داشتهاند.
-
وخشور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [پهلوی: vaxšwar] [قدیمی] vaxšur پیغمبر؛ پیمبر.
-
لیلةالاسرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: لَیلةالاسریٰ] [قدیمی] leylatol'esrā شب معراج پیغمبر اسلام.
-
علیه الصلات والسلام
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی: علَیهالصلوةوالسّلام] 'ale(a)yhessalātova-ssalām درود و تحیت بر او باد. Δ پس از ذکر نام پیغمبر میآید.
-
نبی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: نبیّ، جمع: انبیا] nabi ۱. پیغمبر.۲. خبردهنده از غیب به الهام خداوند.
-
هجری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به هجرة) [عربی: هجریّ] hejri مربوط به هجرت پیغمبر اسلام: تقویم هجری.
-
امت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: امّة، جمع: امم] 'ommat ۱. پیروان یک پیغمبر.۲. [قدیمی] گروهی از مردم؛ جماعت.〈 امت مرحومه: مسلمانان.
-
محدث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] [قدیمی] mohaddes ۱. کسی که حدیث نقل کند؛ کسی که سخنان پیغمبر را روایت کند.۲. عالِم به علم حدیث.
-
سنی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سُنَّة) [عربی: سنّیّ، مقابلِ شیعه] sonni کسی که پیرو اهل سنت پیغمبر و قائل به خلافت ابوبکر و جانشینان او است.